جدول جو
جدول جو

معنی ونگ ونگ زدن - جستجوی لغت در جدول جو

ونگ ونگ زدن
بانگ زدن آواز دادن: (توی همین خانه کاری بسرت بیاورم که مثل مرغ کرکر تا عمر داری ونگ بزنی و بگویی بد بد است)، داد و فریاد کردن (کودک مخصوصا)، گریستن توام با داد و فریاد (بر اثر ضعف مرض تقاضای چیزی)
تصویری از ونگ ونگ زدن
تصویر ونگ ونگ زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غنگ غنگ زدن
تصویر غنگ غنگ زدن
ناله و آواز حزین برآوردن، برای مثال غنگ غنگی می زنم تا یک غزل / آورم بیرون ز الواح ازل (مولوی - لغت نامه - غنگ غنگ زدن)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنگ غنگ زدن
تصویر غنگ غنگ زدن
ناله کردن، آواز حزین بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ونگ ونگ کردن
تصویر ونگ ونگ کردن
بانگ زدن آواز دادن: (توی همین خانه کاری بسرت بیاورم که مثل مرغ کرکر تا عمر داری ونگ بزنی و بگویی بد بد است)، داد و فریاد کردن (کودک مخصوصا)، گریستن توام با داد و فریاد (بر اثر ضعف مرض تقاضای چیزی)، آهسته و جویده جویده و باصدایی شبیه بگریه و ناله حرف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ونگ ونگ کردن
تصویر ونگ ونگ کردن
((~. ~. کَ دَ))
آهسته و جویده جویده، با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لنگ لنگ زدن
تصویر لنگ لنگ زدن
Hobble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
খুঁড়িয়ে চলা
دیکشنری فارسی به بنگالی